استرس، اضطراب و افسردگی والدین کودکان با اختلال طیف اوتیسم، مساله ی مهمی است.
مطالعات قبلی در بسیاری از نقاط جهان نشان دادهاند که حضور یک کودک با نیازهای ویژه مانند اختلال طیف اوتیسم در خانواده احتمالاً باعث ایجاد فشار روانی در میان سایر موارد مهم میشود. فشار روانی اغلب بهصورت تفکر مضطرب و فاجعهآمیز و همچنین شکایات جسمی مختلف مانند مشکلات تنفسی، تپش قلب و عرقکردن کف دستها ظاهر میشود.
این مطالعه بهوضوح نشان داده است که شاخصهای اضطراب در بین والدین کودکان با نیاز ویژه بالاتر است. مطالعات دیگر، با استفاده از چکلیستهای علائم مختلف مربوط به وجود اضطراب و همچنین نشانگرهای بیولوژیکی اضطراب گزارش کردند که چنین مشکلات روانی در بین افراد شایعتر است.
علاوه بر یک اختلال اضطرابی، شواهد زیادی وجود دارد که نشان میدهد مشکلات روانشناختی از جمله افسردگی با نشانههای احساس ناراحتی و گریه، ناامیدی و پوچی، تحریکپذیری و عصبانیت بیش از اندازه، ازدستدادن علاقه به انجام کارهای نرمال روزانه، اختلالات خواب (کمخوابی یا خوابیدن بیش از حد)، احساس خستگی و کمبود انرژی، کاهش اشتها و ازدستدادن وزن یا افزایش اشتها و وزن، اضطراب و بیقراری بسیار شایع است.
مادران معمولاً مراقب اصلی کودکان هستند. امروزه، پدران نیز وظایف مراقبتی را با همسر خود به اشتراک میگذارند. شایان ذکر است که حمایت پدر منجر به بهبود قابلتوجهی در سلامتی روان مادر و سطوح پایینتر مشکلات روانی میشود؛ بنابراین گنجاندن پدران در تحقیقات بیشتر برای ارائه تصویری کامل از سلامت روانی والدین ضروری است. اخیراً، برخی از مطالعات شامل پدران برای مقایسه ناراحتیهای روانشناختی مانند افسردگی، اضطراب و استرس بین هر دو والدین در خانوادههایی که دارای فرزند اوتیسم هستند انجام شده است.
در این مطالعه، پریشانی روانی والدین از نظر عملیاتی بهعنوان وجود استرس، اضطراب و افسردگی تعریف شد. هدف مطالعه ارزیابی پریشانی روانی در والدین کودکان اوتیسم بود. هنگام بررسی شدت علائم اوتیسم کودک و تفاوت جنسیتی در مشکلات روانشناختی والدین در نظر گرفته شد. عوامل پیشبینیکننده برای پریشانی روانی والدین و اثرات متقابل بین والدین نیز مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه حاضر این فرضیه را مطرح کرد که:
(1) تفاوت جنسیتی معنیداری در سطوح استرس، اضطراب و افسردگی بین مادران و پدران وجود دارد.
(2) آسیب اجتماعی کودک پیشبینیکننده قابلتوجهی از ناراحتی روانی برای هر دو والدین است.
(3) پریشانی روانی یکی از والدین میتواند رابطه بین آسیب اجتماعی کودک و ناراحتی روانی والدین دیگر را تعدیل کند. درک جامعتر از مشکلات روانشناختی والدین میتواند پیامدهایی را برای برنامههای حمایتی خانواده در آینده ارائه دهد؛ بنابراین پیامدهای سلامتی را هم برای کودکان و هم برای والدین آنها ارتقا میدهد.
پژوهش حاضر به بررسی مشکلات روانی و تفاوت جنسیتی در والدین کودکان اوتیسم با استفاده از نمونههای زوجی از مادر و پدر پرداخت. نتایج نشان داد که تفاوت جنسیتی آشکار در مشکلات روانشناختی برای والدین کودکان اوتیسم وجود دارد.
این تفاوت بهشدت علائم اوتیسم کودک بستگی داشت. مادران کودکانی که علائم اوتیسم شدید داشتند به طور قابلتوجهی سطوح بالاتری از استرس، اضطراب و افسردگی را گزارش کردند.
نتیجهگیری
تفاوت جنسیتی در مشکلات روانی والدین بهشدت علائم اوتیسم کودکان بستگی دارد. مادران کودکانی که علائم اوتیسم شدید دارند به طور قابلتوجهی سطوح بالاتری از استرس، اضطراب و افسردگی را نسبت به پدران تجربه میکنند. آسیب اجتماعی کودک تأثیرات قابلتوجهی بر پریشانی روانی مادران دارد؛ اما این رابطه تا حدی توسط حمایت روانی پدر تعدیل میشود. استرس والدین میتواند به طور قابلتوجهی اضطراب و افسردگی را پیشبینی کند. یکی دیگر از کاهشدهندههای استرس بالقوه تمرین پذیرش است.
به نظر میرسد والدینی که با شرایط کودکشان کنار میآیند و مشکلش را میپذیرند، بهتر میتوانند زندگی خود را تنظیم کنند و در مقابل مشکلات عملکرد کماسترستری از خود نشان میدهند. برخلاف برخی دیگر از اختلالات رشد، اوتیسم نشانههایی از بهبود حداقل برای عده کمی از کودکان را به همراه دارد. احتمال کاهش برخی علائم اوتیسم، معمولاً از طریق درمانهای فشرده، باعث امیدواری و ترسیم چشمانداز برای برخی خانوادهها خواهد بود.
با اینحال، این موضوع همچنین میتواند به استرس آنها دامن بزند؛ برخی از والدین ممکن است هر دقیقه اقدامات درمانی را انجام دهند و نگران این باشند که فرزندشان بهسرعت بهبود نیابد. مدام در حال تلاش برای رشد کودکشان باشند و علائم را هر روز کمتر از روز قبل در وی مشاهده کنند.
برای کاهش این استرسها، تمرکز بر لحظه حال میتواند کمک کند. والدینی که بهترین عملکرد را انجام میدهند آنهایی هستند که میتوانند هر یک از موفقیتها و رشد را در زمان وقوع و دیدن پیشرفت فرزندشان جشن بگیرند و منتظر مشاهده نتایج مداوم و بزرگ و غیرواقعی نیستند. این والدین بودن در لحظه را تمرین میکنند و بهجای اندازهگیری مداوم دستاوردها و حتی تحتفشار گذاشتن کودکشان، به او بهعنوان شخصیتی که هست احترام میگذارند و برایش ارزش قائلاند.