انعطافپذیری رفتاری اغلب در تعاملات اجتماعی کاربرد دارد، که یکی از مهارتهای تفکر است، و به توانایی کودک برای انطباق با موقعیتهای جدید، بهکارگیری و تغییر استراتژیها، مشاهدة انواع چالشها و راهکارها اشاره دارد. انعطافپذیری مهارت مهمی برای موفقیت تحصیلی بهحساب میآید و برای یک زندگی سالم خانوادگی و اجتماعی بسیار حیاتی است. ظرفیت تعبیهکردن، تغییر روشها و دیدگاهها، انطباق با موقعیتها و شرایط جدید را در برمیگیرد. کودک گاهی به مقابله با ناامیدی، تغییر انتظارات به دلیل تغییرات و شرایط غیرمنتظره در روال عادی زندگی نیاز دارد و در این شرایط او از مهارت انعطافپذیری استفاده خواهد کرد.
انعطافپذیری در کودکان اوتیسم
کودکان اوتیسم در تعاملات اجتماعی و ارتباطات مشکل دارند. چندین مطالعه این رفتارها و علایق محدود و تکراری را با ناکارآمدیهای اجرایی و بهوضوح با حوزه انعطافپذیری شناختی مرتبط میدانند.
انعطاف پذیری رفتاری
انعطافپذیری رفتاری توانایی انطباق افکار یا اعمال در پاسخ به تغییرات موقعیتی تعریف میشود. عدم انعطافپذیری اغلب در افراد اوتیسم دیده میشود؛ اما مطالعات آزمایشگاهی با استفاده از تستهای روانشناختی مانند تست مرتبسازی کارت ویسکانسین و تست ساخت دنباله یا سایر تجربیات شناختی تجربی یافتههای متناقضی را به دست آوردهاند. یافتهها با ویژگیهای شرکتکنندگان مثلاً عملکرد فکری، توانایی کلامی، سن و اختلالات همزمان و خواستههای تکلیفی مانند صریح بودن دستور کار و عدم درگیری موردنیاز برای انتقال متناقض بود. انعطافپذیری شناختی با اصرار بر یکسانی و انعطاف رفتاری در افراد اوتیسم مرتبط است؛ اما ارتباط نتایج اقدامات انعطافپذیری شناختی به انعطافپذیری رفتاری در موقعیتهای روزمره پیچیده بوده است.
دلایل عدم انعطاف رفتاری در افراد اوتیسم:
- مکانیسم هموستاتیک برای کاهش برانگیختگی بیش از حد
- ناتوانی در مقابله با غیرقابلپیشبینی بودن
- وسواس فکری – اجباری
- میل به خود تحریکی
- عدم هماهنگی مرکزی است.
یکی از معدود ابزارهای موجود برای ارزیابی انعطافپذیری رفتاری، مقیاس انعطافپذیری رفتاری و مقیاس انعطافپذیری رفتاری – تجدیدنظر شده بهمنظور شناسایی موقعیتهای خاصی که در آن افراد دارای ناتوانیهای رشدی اصرار بر یکنواختی نشان میدهند. گرین و همکاران، مقیاس انعطافپذیری رفتاری را بر روی 726 فرد با اختلال اوتیسم، سندرم آسپرگر و سندرم داون اجرا کرده و ساختار عاملی آن را توسعه دادند. یک گروه کنترل از افراد با ناتوانی ذهنی و یک گروه کنترل متشکل از افراد مبتلا به سندرم آنجلمن را اضافه کرد، هیچ رابطه معناداری بین انعطافپذیری رفتاری و جنسیت یا سن یافت نشد.
نتایج مطالعات
نتایج این مطالعات نشان داد که افراد مبتلا به اختلال اوتیسم و نشانگان آسپرگر نسبت به افراد مبتلا به سندرم داون و سندرم آنجلمن به طور قابل توجهی مشکلات بیشتری را در انعطافپذیری رفتاری نشان دادند.
در مطالعات قبلی، هیچ دادهای در مورد متغیرهایی مانند عملکرد شناختی، رفتار انطباقی و شدت اوتیسم جمعآوری نشده است؛ بنابراین، عوامل پیشبینیکننده که بر انعطافپذیری رفتاری تأثیر میگذارند، بررسی نشدند. با وجود محدودیتها، محققان با تأیید تشخیص اوتیسم و ناتوانی ذهنی با استفاده از معیارهای قابلاعتماد استاندارد و با گنجاندن چندین متغیر کودک برای تعیین اینکه کدام عوامل میتوانند انعطافپذیری رفتاری در کودکان اوتیسم را پیشبینی کنند، باهدف بهبود مطالعات فوقالذکر انجام شد.
ازآنجاییکه معمولاً کودکان درحالرشد زمانی که بین دو تا چهار سال سن دارند، اصرار بر یکسانی نشان میدهند محققان این فرضیه را مطرح کردند؛ رفتارهای مربوط به انعطافپذیری رفتاری مانند آنهایی که با مقیاس انعطافپذیری رفتاری – تجدیدنظر شده اندازهگیری میشوند، نیاز به ویژگی خاصی دارند. تحقیق شامل کودکان با سن رشد بین 11 تا 41 ماهگی بودند، انتظار محققان این بود که کودکان با سن رشد بالاتر نسبت به کودکان با سن رشد پایینتر مشکلات بیشتری را در انعطافپذیری رفتاری تجربه کنند.
انعطاف ناپذیری در کودکان اوتیسم
کودکان با انعطافناپذیری رفتاری شدیدتر نیز مشکلات بیشتری را در یادگیری بهخصوص در محیطهای یادگیری طبیعی تجربه میکنند.
انعطافپذیری یک نیاز برای استخراج اطلاعات مرتبط از محرکهای مختلف مثلاً کلامی در مقابل غیرکلامی، شنیداری در مقابل دیداری، افراد و زمینهها است. در یک گروه 30 نفره از بزرگسالان دارای اوتیسم با عملکرد بالا، بهبودهایی در شایستگی اجتماعی با توانایی جابجایی شناختی مرتبط است. در نتیجه، کودکان با عدم انعطاف رفتاری بیشتر نمرات رفتار انطباقی کمتری خواهند داشت.
مرحله بعد، این فرضیه مطرح شد که با افزایش شدت اوتیسم، انعطافپذیری رفتاری کاهش مییابد. سه زیرگروه تعامل اجتماعی و ارتباط (گوشهگیر، منفعل و فعال) به زیرگروههای متمایز از کودکان اوتیسم اشاره داشتند. برای همین انتظار میرود کودکانی که بهعنوان فعال اما عجیبوغریب طبقهبندی میشوند، مشکلات کمتری داشته باشند، درحالیکه کودکانی که بهعنوان گوشهگیر طبقهبندی میشوند بالاترین میزان انعطافناپذیری رفتاری را داشته باشند.(مشکلات رفتاری)
رابطه مثبتی بین انعطافپذیری رفتاری بالا، مهارتهای ارتباط اجتماعی اولیه (توجه اشتراکی، درخواستهای رفتاری و تعامل اجتماعی) توانایی زبانی پیشرفته وجود دارد. این فرضیه وجود دارد که کودکان پاسخگو، توجه، مهارتهای زبانی بالا و درک بهتری از ارتباطات والدین خود داشته باشند؛ در نتیجه قادر بهپیش بینی تغییرات غیرمنتظره در محیط خود هستند. علاوه بر این، کودکانی که مهارتهای بیانی بهتری دارند نیازهای خود را بیان کرده و در موقعیتهای مبهم از والدین درخواست توضیح مسائل را دارند و مشکلات انعطافپذیری رفتاری در آنها کاهش مییابد.
انعطافناپذیری رفتاری هم برای کودک و هم برای والدین سخت است. کودکان با نمرات بالاتر در عدم انعطاف رفتاری، مشکلات عاطفی و رفتاری بیشتری نشان خواهند داد. علاوه بر این، مادران کودکانی که این مشکلات را دارند، نسبت به مادران کودکان انعطافپذیر، سطوح بالاتری از استرس را تجربه میکنند.
انعطاف پذیری شناختی در کودکان اوتیسم
تعاملات اجتماعي و انعطافپذیری شناختی بهوضوح با رفتارهای تکراری در اختلال طیف اوتیسم مرتبط است. اوتیسم اختلال عصبرشدی است، که با بروز همزمان اختلالات در روابط اجتماعی، و ارتباطات همراه با الگوهای محدود، و تکراری علایق و فعالیتها مشخص میشود. رفتارها و علایق محدود و تکراری، با اختلالات عملکرد اجرایی در افراد اوتیسم مرتبط است.
عملکرد اجرایی شامل برنامهریزی هدفگرا، و تنظیم افکار و اعمال، و عملکرد شناختی مرتبه بالاتر است.
شش حوزه عملکرد اجرایی:
بازداری، حافظه کاری، حافظه متنی، برنامهریزی، روانی یا مولد و انعطافپذیری شناختی است. از میان همه این حوزههای کارکرد اجرایی، انعطافپذیری شناختی بهوضوح با رفتارهای تکراری در اختلال طیف اوتیسم مرتبط است.
انعطافپذیری شناختی توانایی تغییر افکار یا اعمال مختلف بسته به نیازهای موقعیتی اشاره دارد. اگرچه نقص انعطافپذیری شناختی در اختلال طیف اوتیسم رخ میدهد و با رفتارهای تکراری در اختلال اوتیسم مرتبط است، اما یافتههای متناقض زیادی وجود دارد. مطالعاتی که انعطافپذیری شناختی را در محیطهای طبیعی با استفاده از فهرست رتبهبندی رفتار عملکرد اجرایی بررسی میکنند، نشان دادهاند که افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با انعطافپذیری در زندگی روزمره مشکل دارند. محققان در مطالعات اندازهگیری انعطافپذیری شناختی محیط بالینی یا تحقیقاتی، یافتههای متناقض بیشتری را به دست آوردهاند.
سه نوع کارکرد انعطافپذیری شناختی
در بررسی اخیر، بین سه نوع کارکرد انعطافپذیری شناختی: (الف) اقدامات عصب روانشناختی بالینی (ب) الگوی ترکیبی عصب روانشناختی، تست کامپیوتر عصبی-روانشناختی کمبریج (ج) پارادایمهای تغییر وظیفه تجربی تمایز قائل میشوند. اقدامات عصبروانشناختی بالینی، عمدتاً فعالیتهای کاغذ و مدادی را بدون مراحل کنترلی که متغیرهای مخدوشکننده احتمالی را اندازهگیری میکنند، انجام میشوند.
باتوجهبه این معیارها، تمام مطالعات با استفاده از وظیفه مرتبسازی کارت ویسکانسین به طور مداوم کمبودهایی را در افراد اوتیسم گزارش کردهاند، اکثر مطالعات با استفاده از سایر معیارهای عصب روانشناختی مثلاً آزمون ساخت دنباله، عملکرد دستنخورده را گزارش کردند. ثانیاً، تست کامپیوتر عصب-روانشناختی کمبریج کامپیوتری است که شامل چندین مرحله برای اندازهگیری اشتباهات احتمالی میشود و مطالعاتی که از این روش استفاده میکردند نیز یافتههای متناقضی داشتند. ثالثاً، پارادایمهای آزمایشی تغییر وظیفه، معیار کنترلشدهتری را از انعطافپذیری شناختی ارائه میدهند.
انعطافپذیری شناختی در اختلال اوتیسم دو نوع تناقض را نشان میدهد.
دلیل اول، ناهماهنگیهایی در یک معیار خاص وجود دارد: مطالعاتی که از یک روش استفاده میکنند یافتههای متفاوتی را به دست آوردند. ناسازگاریها به دلیل تفاوت در ویژگیهای شرکتکننده مانند سن، بهره هوشی اختلالات همزمان است.
دلیل دوم، ناهماهنگی بین اقدامات آزمایشی است. بر اساس اندازهگیریهای رفتار روزمره و یافتهها، شواهد روشنی برای اختلالات انعطافپذیری شناختی در افراد اوتیسم وجود دارد، مطالعاتی که از سایر وظایف انعطافپذیری شناختی استفاده میکنند معمولاً این اختلالات را آشکار نمیکنند. این اختلاف آشکار بین عدم انعطاف آشکار در محیطهای طبیعی و یافتههای متناقض در مورد وظایف مورداستفاده در محیطهای بالینی یا تحقیقاتی بهعنوان پارادوکس انعطافپذیری شناختی در اختلال طیف اوتیسم نامیده میشود.
دلیل انعطافناپذیری شناختی، مشکلات در سایر جنبهها (مانند نیازهای اجتماعی، حافظه کاری) که در سایر اقدامات انعطافپذیری شناختی کنترل میشوند نیز هست.
باتوجهبه این عدم انعطافپذیری واضح زندگی روزمره افراد اوتیسم، دوعاملی که برای برانگیختن نقصهای انعطافپذیری شناختی در افراد اوتیسم حیاتی است شامل این موارد میشود:
(الف) میزان صراحت دستورالعملهای وظیفه ارائه شده
(ب) تفاوت میزان تفکیک موردنیاز برای تغییر، با سایر وظایف.
نتايج اين مطالعه همسو با ادبيات پژوهشي مربوط به رابطه كاركردهاي اجرايي با علائم اختلال اوتيسم است. مهارتهای «كاركرد اجرايي» در واقع كاركرد هماهنگکننده برونداد شناختي-حركتي است، كه توسط ناحيه پره فرونتال يا ناحيه فرونتواستريتال با همكاري مدارهاي عصبي ديگر صورت میگیرد، بنابراين اجراي رفتارهاي هدفمند بهصورت برنامهریزیشده، منعطف، مرتبط، زمانبندیشده و مناسب انجام خواهد گرفت.
رابطه كاركردهاي اجرايي و علائم اوتيسم
همانگونه كه ذكر شد يكي از دلايل رابطه كاركردهاي اجرايي و علائم اوتيسم، آسيب مدارهاي عصبي مجاور (همسان) است. به نظر میرسد دليل هر دو اين آسیبها، تخريب قشر پيشپيشاني است چرا كه آسيب به ناحيه خلفي-خارجي قشر پيشپيشاني با نقايص كاركردهاي اجرايي مانند در جاماندگی، مشكلات طراحي و تكانشگري ارتباط دارد. آسيب به نواحي اوربيتوفرونتال باعث انزواي اجتماعي، كاهش رفتار پيوستگي، تخريب تعاملات اجتماعي و فقدان درك قواعد اجتماعي میشود.
ازآنجائیکه قشر پيشپيشاني هم در كاركردهاي اجتماعي و هم در كاركردهاي اجرايي دخالت دارد، تخريب قشر پيشپيشاني، نقصان زيربنايي در اوتيسم است كه توانايي تبیین علائم اجتماعي و شناختي را دارد. نقصان كاركردهاي اجرايي دليل علائم اختلال اوتيسم است. محققان بيان میکنند كه نقصان كاركرد اجرايي در سببشناسی اوتيسم نقش مهمي دارد. ارتباطات مناسب، تعاملات اجتماعي و رفتارهاي هدفمند نيازمند كاركردهاي اجرايي و استفاده از قواعد درست است.
در هر سه حوزه علائم اوتيسم شرط رفتار مناسب، مهار پاسخ، انعطافپذیری شناختي، تغيير عملكرد و توجه است چرا كه كاركرد اجرايي براي رشد تئوري ذهن كه جزء تعاملات اجتماعي، ضروري محسوب میشود. تحقیقات نشان میدهند تئوري ذهن كودكان اوتيسم (ميانگين سني 10 سال) دو ماه بعد از آموزش كاركرد اجرايي بهبودیافته است؛ درحالیکه بهبود مشابهي در كاركردهاي اجرايي كودكان اوتيسم با آموزش تئوري ذهن مشاهده نشده است. اين يافته در حمايت از نقش مهم كاركردهاي اجرايي در رشد مهارتهای تئوري ذهن است.