تعاملات اجتماعيانعطاف‌پذیری شناختی به‌وضوح با رفتارهای تکراری در اختلال طیف اوتیسم مرتبط است.

اوتیسم اختلال عصب‌رشدی است که با بروز هم‌زمان اختلالات در روابط اجتماعی و ارتباطات همراه با الگوهای محدود و تکراری علایق و فعالیت‌ها مشخص می‌شود. رفتارها و علایق محدود و تکراری با اختلالات عملکرد اجرایی در افراد اوتیسم مرتبط است. عملکرد اجرایی شامل برنامه‌ریزی هدف‌گرا و تنظیم افکار و اعمال و عملکرد شناختی مرتبه بالاتر است. شش حوزه عملکرد اجرایی: بازداری، حافظه کاری، حافظه متنی، برنامه‌ریزی، روانی یا مولد و انعطاف‌پذیری شناختی است. از میان همه این حوزه‌های کارکرد اجرایی، انعطاف‌پذیری شناختی به‌وضوح با رفتارهای تکراری در اختلال طیف اوتیسم مرتبط است.

انعطاف‌پذیری شناختی توانایی تغییر افکار یا اعمال مختلف بسته به نیازهای موقعیتی اشاره دارد. اگرچه نقص انعطاف‌پذیری شناختی در اختلال طیف اوتیسم رخ می‌دهد و با رفتارهای تکراری در اختلال اوتیسم مرتبط است، اما یافته‌های متناقض زیادی وجود دارد. مطالعاتی که انعطاف‌پذیری شناختی را در محیط‌های طبیعی با استفاده از فهرست رتبه‌بندی رفتار عملکرد اجرایی [1]بررسی می‌کنند، نشان داده‌اند که افراد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم با انعطاف‌پذیری در زندگی روزمره مشکل دارند. محققان در مطالعات اندازه‌گیری انعطاف‌پذیری شناختی محیط بالینی یا تحقیقاتی، یافته‌های متناقض بیشتری را به دست آورده‌اند.

سه نوع کارکرد انعطاف‌پذیری شناختی

در بررسی اخیر، بین سه نوع کارکرد انعطاف‌پذیری شناختی: (الف) اقدامات عصب روان‌شناختی بالینی (ب) الگوی ترکیبی عصب روان‌شناختی، تست کامپیوتر عصبی-روان‌شناختی کمبریج (ج) پارادایم‌های تغییر وظیفه تجربی تمایز قائل می‌شوند. اقدامات عصب‌روان‌شناختی بالینی، عمدتاً فعالیت‌های کاغذ و مدادی را بدون مراحل کنترلی که متغیرهای مخدوش‌کننده احتمالی را اندازه‌گیری می‌کنند، انجام می‌شوند.

باتوجه‌به این معیارها، تمام مطالعات با استفاده از وظیفه مرتب‌سازی کارت ویسکانسین [2]به طور مداوم کمبودهایی را در افراد اوتیسم گزارش کرده‌اند، اکثر مطالعات با استفاده از سایر معیارهای عصب روان‌شناختی مثلاً آزمون ساخت دنباله، عملکرد دست‌نخورده را گزارش کردند. ثانیاً، تست کامپیوتر عصب-روان‌شناختی کمبریج کامپیوتری است که شامل چندین مرحله برای اندازه‌گیری اشتباهات احتمالی می‌شود و مطالعاتی که از این روش استفاده می‌کردند نیز یافته‌های متناقضی داشتند. ثالثاً، پارادایم‌های آزمایشی تغییر وظیفه، معیار کنترل‌شده‌تری را از انعطاف‌پذیری شناختی ارائه می‌دهند.

 

انعطاف‌پذیری شناختی در اختلال اوتیسم دو نوع تناقض را نشان می‌دهد.

دلیل اول، ناهماهنگی‌هایی در یک معیار خاص وجود دارد: مطالعاتی که از یک روش استفاده می‌کنند یافته‌های متفاوتی را به دست آوردند. ناسازگاری‌ها به دلیل تفاوت در ویژگی‌های شرکت‌کننده مانند سن، بهره هوشی اختلالات هم‌زمان است.

دلیل دوم، ناهماهنگی بین اقدامات آزمایشی است. بر اساس اندازه‌گیری‌های رفتار روزمره و یافته‌ها، شواهد روشنی برای اختلالات انعطاف‌پذیری شناختی در افراد اوتیسم وجود دارد، مطالعاتی که از سایر وظایف انعطاف‌پذیری شناختی استفاده می‌کنند معمولاً این اختلالات را آشکار نمی‌کنند. این اختلاف آشکار بین عدم انعطاف آشکار در محیط‌های طبیعی و یافته‌های متناقض در مورد وظایف مورداستفاده در محیط‌های بالینی یا تحقیقاتی به‌عنوان پارادوکس انعطاف‌پذیری شناختی در اختلال طیف اوتیسم نامیده می‌شود.

دلیل انعطاف‌ناپذیری شناختی، مشکلات در سایر جنبه‌ها (مانند نیازهای اجتماعی، حافظه کاری) که در سایر اقدامات انعطاف‌پذیری شناختی کنترل می‌شوند نیز هست.

 

انعطاف‌پذیری شناختی در اوتیسمباتوجه‌به این عدم انعطاف‌پذیری واضح زندگی روزمره افراد اوتیسم، دوعاملی که برای برانگیختن نقص‌های انعطاف‌پذیری شناختی در افراد اوتیسم حیاتی است شامل این موارد می‌شود:

(الف) میزان صراحت دستورالعمل‌های وظیفه ارائه شده

(ب) تفاوت میزان تفکیک موردنیاز برای تغییر، با سایر وظایف.

نتايج اين مطالعه همسو با ادبيات پژوهشي مربوط به رابطه كاركردهاي اجرايي با علائم اختلال اوتيسم است. مهارت‌های «كاركرد اجرايي» در واقع كاركرد هماهنگ‌کننده برونداد شناختي-حركتي است، كه توسط ناحيه پره فرونتال يا ناحيه فرونتواستريتال [3]با همكاري مدارهاي عصبي ديگر صورت می‌گیرد، بنابراين اجراي رفتارهاي هدفمند به‌صورت برنامه‌ریزی‌شده، منعطف، مرتبط، زمان‌بندی‌شده و مناسب انجام خواهد گرفت.

 

رابطه كاركردهاي اجرايي و علائم اوتيسم

همان‌گونه كه ذكر شد يكي از دلايل رابطه كاركردهاي اجرايي و علائم اوتيسم، آسيب مدارهاي عصبي مجاور (همسان) است. به نظر می‌رسد دليل هر دو اين آسیب‌ها، تخريب قشر پيش‌پيشاني است چرا كه آسيب به ناحيه خلفي-خارجي قشر پيش‌پيشاني با نقايص كاركردهاي اجرايي مانند در جاماندگی، مشكلات طراحي و تكانشگري ارتباط دارد. آسيب به نواحي اوربيتوفرونتال باعث انزواي اجتماعي، كاهش رفتار پيوستگي، تخريب تعاملات اجتماعي و فقدان درك قواعد اجتماعي می‌شود.

 

ازآنجائی‌که قشر پيش‌پيشاني هم در كاركردهاي اجتماعي و هم در كاركردهاي اجرايي دخالت دارد، تخريب قشر پيش‌پيشاني، نقصان زيربنايي در اوتيسم است كه توانايي تبیین علائم اجتماعي و شناختي را دارد. نقصان كاركردهاي اجرايي دليل علائم اختلال اوتيسم است. محققان بيان می‌کنند كه نقصان كاركرد اجرايي در سبب‌شناسی اوتيسم نقش مهمي دارد. ارتباطات مناسب، تعاملات اجتماعي و رفتارهاي هدفمند نيازمند كاركردهاي اجرايي و استفاده از قواعد درست است. در هر سه حوزه علائم اوتيسم شرط رفتار مناسب، مهار پاسخ، انعطاف‌پذیری شناختي، تغيير عملكرد و توجه است چرا كه كاركرد اجرايي براي رشد تئوري ذهن كه جزء تعاملات اجتماعي، ضروري محسوب می‌شود. تحقیقات نشان می‌دهند تئوري ذهن كودكان اوتيسم (ميانگين سني 10 سال) دو ماه بعد از آموزش كاركرد اجرايي بهبودیافته است؛ درحالی‌که بهبود مشابهي در كاركردهاي اجرايي كودكان اوتيسم با آموزش تئوري ذهن مشاهده نشده است. اين يافته در حمايت از نقش مهم كاركردهاي اجرايي در رشد مهارت‌های تئوري ذهن است.

[1] BRIEF

[2] WCST

[3] striathal Fronto