تغذیه در کودکان اوتیسم و مشکلات آن معمولاً به الگویی از مصرف دهانی (خوراکی) و یا هضم رودهای مواد غذایی اشاره دارد، که منجر به ایجاد پیامدهای منفی اجتماعی و یا تاثیرات منفی در سلامت فرد میشوند. مشکلات تغذیه معمولاً در کودکان با ناتوانیهای رشدی و شرایط پزشکی خاص شایع است؛ آمارها نشان میدهند که حدودا 20-40 درصد کودکان دارای مشکلات تغذیه هستند، از طرفی میزان این مشکلات در کودکان با ناتوانیهای رشدی بالاتر است.
مجموعه رفتارهایی که نشاندهندهی احساس گرسنگی در کودکان اوتیسم است در هر کودک متفاوت میباشد؛ این رفتارها میتواند شامل امتناع از غذا (مثل گریهکردن، چرخاندنسر، تفکردن غذا به بیرون از دهان، پرتاب کردن بشقاب (یا سایر وسایل روی میز)، نگهداشتن غذا در دهان و قورت ندادن آن، پرخاشگری و یا از صندلی خود خارج شدن.)، سرفهکردن و یا خارج کردن آب دهان و بالا آوردن غذا باشد. بهعنوان مثال ممکن است کودکی با محکم قرار دادن لبهایش بر روی هم، از غذاخوردن امتناع کند، درحالی که کودکی دیگر با رفتارهای پرخاشگرانه و یا آسیب بهخود مخالف خود را نشان دهد.
علّت مشکلات تغذیهای و عوامل ایجاد این مشکل در کودکان متفاوت است امّا بهطور کلی میتوان شرایط خاص پزشکی (شرایطی مثل رفلاکس معده)، اختلالهای فیزیولوژیکی ناشی از ناهنجاریهای مختلف (مثل شکاف کام و لب)، تاخیر یا اختلال حرکتی (مثل فلج مغزی و دیسفاژیا) و یا تقویت رفتارهای نامناسب کودک بههنگام غذاخوردن را از جمله دلایل شایع مشکلات تغذیه در کودکان نام برد. تحقیقات نشان میدهند که معمولاً مجموعهای از این دسته علّتها بروز و ماندگاری مشکلات تغذیه در کودکان میشود، از طرفی این نکته حائز اهمیّت است که شروع و تداوم مشکلات تغذیه در هر کودک متفاوت است.
گروهی از کودکان که غالباً مشکلات تغذیه در آنها شایع است، کودکان با اختلال طیف اوتیسم هستند. مشکلات تغذیه در کودکان با اختلال طیف اوتیسم اکثراً به شکل “انتخابگری غذایی” است؛ این گروه از کودکان معمولاً تمایل کمی به خوردن غذاهای متنوع دارند و همواره ترجیهشان خوردن خوراکیهای یکسان و همیشگی است. عدم تمایل به خوردن غذاهای متنوع میتواند به صورتهای زیر نشان داده شود:
امتناع از خوردن :
برخی از رفتارهای رایج در کودکان با اختلال طیف اتیسم که دچار مشکلات تغذیه هستند:
دلایل اصلی مشکلات تغذیه در کودکان با اختلال طیف اوتیسم شامل توجه شدید این کودکان به جزئیات، تکانشگری، اجتناب و یا عدم تمایل به موقعیتها و یا محرکهای جدید، مشکلات حسی، نقص در مهارتهای اجتماعی و عدم تحمل برخی از خوراکی است. مشکلات حسی در برخی از کودکان با اختلال طیف اوتیسم سبب حساسیت شدید آنها به بافت، طعم و یا بو غذاها میشود که این مشکل از جمله دلایل شایع مشکلات تغذیه در این کودکان است.
غذا خوردن فرآیندی است که نیاز به استفاده از سیستمهای زیادی در بدن دارد. ما انگشتان، دستها، بازوها، دهان، ماهیچهها و دستگاه گوارش خود را به کار میگیریم و این فقط نوک کوه یخ است! فرآیندهای رشدی، بهداشت روانی و مشارکت خانواده در زمان صرف غذا نیز در غذاخوردن و تغذیه کودکان جایگاه ویژهای دارد.
اصطلاح اختلال تغذیه کودکان (PFD) تمام این پیچیدگیها و نیاز به متخصصان متعددی را که این سیستمها را درک میکنند را در نظر میگیرد. PFD اختلالی است که اینگونه تعریف میشود” اختلال کودک در دریافت خوراکی متناسب با سن“؛ این اختلال حداقل دو هفته طول میکشد تا با مهارتهای پزشکی، تغذیهای، تغذیه ویا چالشهای اجتماعی-عاطفی که مرتبط است، تعریف شود. به عبارت دیگر، اگر کودک شما برای خوردن با شرایط مشابه، در مقادیر مشابه و با تنوع غذایی مشابه با سایر کودکان هم سن خود متفاوت است، ممکن است دچار PFD باشد.
این تفاوتها ممکن است با نگرانیهایی در یکی از این چهار حوزه زیر همراه باشد:
1- مشکلات پزشکی و جسمانی، 2- مشکلات تغذیهای در کودکان، 3- مشکلات مهارتی یا 4- چالشهای رفتاری.
از والدین میپرسند که آیا غذا خوردن فرزندشان مطابق با شرایط رشدی و سنی آنها است یا خیر؟ با اینحال، والدین اغلب نمیدانند که چگونه به این پرسش پاسخ دهند. “این اختلال چگونه تعریف میشود، چه علائم و نشانههایی دارد و اگر نگران غذا خوردن کودک خود هستید چه کاری باید برای آن انجام دهید.” امروز در این مقاله در مورد اختلال تغذیه کودکان صحبت میکنیم.
زویی یک دختر 4 ساله با اختلال طیف اوتیسم است که زودتر از موعد متولد شد. پس از تولد پرستاران در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان، تلاش کردند تا او بتواند پستان گرفتن و تغذیه از پستان مادر را بیاموزد. در نهایت، او با یک لوله برای تغذیه به خانه رفت که به او کمک میکرد غذا از طریق بینی به شکمش برساند. در خانه، رفلاکس و استفراغهای مکرر سبب میشد که او بهسختی وزن بگیرد. پس از چند ماه، پزشکان او که نگران مشکلات بلع او بودند، لوله تغذیه دائمیتری را توصیه کردند که به او این امکان را میداد که غذا را مستقیماً به معدهاش برساند.
حالا، زویی بزرگتر شد. او با تغذیه لولهای راحت است و ترجیح میدهد از طریق دهان غذا نخورد، با اینحال پیشنهاد پزشکان و دغدغهی والدینش چیز دیگری است. معمولاً هنگام صرف غذا، او تمایلی به پیوستن به خانواده ندارد زیرا گرسنه نیست و همه غذاها ناآشنا هستند. اگر پدر و مادرش پیگیر باشند، ممکن است چند لقمه سس سیب بخورد یا مقداری کره بادام زمینی از نان لیس بزند. مادر و پدرش نگرانند که زویی هرگز به اندازه کافی خوراکی نخورد و وزن مناسب سن و رشد کافی را دارا نباشد.
کُنت پسر 7 سالهای که با اختلال طیف اوتیسم است. او در مورد لباسهایش وسواس خاصی است و فقط دوست دارد تیشرت یقه هفت و شلوار کوتاه بپوشد. او همچنین به غذایش اهمیت ویژهای میدهد. میخواهد در هر وعده غذایی کراکر بخورد و شیر شکلات را از یک فنجان قرمز بنوشد. وقتی مادرش از او میپرسد که برای یک وعده غذایی چه میخورد، او بسیار حساس است و مقاومت نشان میدهد. ممکن است برای آنچه که میخواهد به دست بیاورد گریه کند یا حتی فریاد بزند.
از پیوستن به سر میز امتناع میکند و تا زمانی که مادرش تسلیم علاقهی خاص او نشود، به رفتارهایش ادامه میدهد. مادرش نگران است که کنت مواد مغذی مورد نیاز خود را دریافت نکند و هرگز یاد نگیرد که میوه و سبزیجات بخورد.
اگرچه زوئی و کنت با غذا خوردن به روشهای مختلف مبارزه میکنند، امّا هر دو بچههایی هستند که مشکلات تغذیهای قابل توجهی دارند. هر دو برای دریافت مواد مغذی کافی از طریق خوراکی، داشتن رژیم غذایی کودکان اوتیسم، پذیرش مجموعهای از بافتهای غذایی و شرکت در برنامههای غذایی خانوادگی تلاش میکنند. به این دلایل، هر دو کودک توسط تیم تغذیه با “اختلال تغذیه کودکان” شناسائی شدند.
اگر کودک شما با مشکلات تغذیهای دست و پنجه نرم میکند و قبلاً اختلال اجتناب از مصرف غذا تشخیص دادند، ممکن است تعجب کنید که آیا اختلال تغذیه کودکان نیز همان است یا چیزی متفاوت است. اختلال اجتناب از مصرف غذا، یک تشخیص سلامت روانی است که تنها در دو مورد از زمینههای موجود در تعریف اختلال تغذیه کودکان در ارتباط با کودکان مبتلا به این اختلال نگرانیهایی را ایجاد میکند. کودکان با اختلال اجتناب از مصرف غذا را در صورت داشتن معیارهای زیر تشخیص میدهند:
کودکی اگر با مشکلات تغذیه دارای یک یا چند مورد از این علائم باشد، تشخیص اختلال اجتناب از مصرف غذا ممکن است برای او مناسب باشد.
ممکن است به کمک تعریف متوجه تفاوت این دو اختلال شوید؛ این اختلال فقط به چالشهایی در زمینههای غذاخوردن و جنبههای روانی-اجتماعی مربوط میشوند. مشکلات پزشکی، جسمانی و همچنین نوع تغذیه کودک اهمیّت تشخیصی چندانی ندارد. بنابراین، اگر فرزند شما را با اختلال اجتناب از مصرف غذا تشخیص میدهند، میتواند ارزش ارزیابی مجدد را دارا باشد تا نگرانیها در دو زمینه باقیمانده نیز رد شود.
هر دو تشخیص اختلال اجتناب از مصرف غذا و اختلال تغذیه درکودکان نسبتاً جدید هستند؛ ارائهدهندگان این دو اختلال، محققان و خانوادهها هنوز در تلاشند تا بفهمند که چگونه اختلال اجتناب از مصرف غذا و اختلال تغذیه درکودکان یکسان و متفاوت هستند تا بدین شیوه بتوانند مراقبت از کودکان را بهبود بخشند.
ممکن است یک یا چند مورد از نگرانیهای زیر را در رابطه با غذا خوردن در کودک خود دارا باشید؛
1- انتخابهای غذایی بسیار محدود بر اساس بافت، رنگ و یا طعم
2- اشتهای محدود
3- امتناع از خوردن غذا
4- خفگی، تهوع ، سرفه یا استفراغ پس از تغذیه و یا بههنگام غذا خوردن
5- کاهش وزن
6- مشکل در استفاده از قاشق، چنگال یا فنجان
7- رفتار چالشبرانگیز و مشکلآفرین هنگام صرف غذا
8- مشکل در غذا خوردن در خارج از خانه
9- استرس یا درگیر شدن بیش از حد خودتان با غذا خوردن فرزندتان
اگر مشکوک هستید که کودک شما ممکن است به اختلال تغذیه کودکان مبتلا باشد، با پزشک اطفال کودک خود صحبت کنید. آنها میتوانند فرزند شما را ارزیابی کنند و در صورت نیاز ارجاع دهند. به احتمال زیاد، آنها شما را به یک تیم تغذیه معرفی خواهند کرد.
از آنجایی که عوامل مؤثر زیادی بر توانایی کودک در غذا خوردن تأثیر میگذارند، توصیه میشود که کودکانی که مشکلات تغذیهای دارند، توسط یک تیم متخصص در زمینههای پزشکی، تغذیهای، مهارتهای تغذیه و روانی اجتماعی، یک ارزیابی کامل و همهجانبه بر روی آنها صورت گیرد. پس از ارزیابی تیم متخصص از غذا خوردن فرزندتان، شما مجموعهای از توصیهها را برای راهنمایی مراقبت از کودک خود خواهید داشت. یک یا چند نفر از اعضای تیم ارزیابی ممکن است به کار با شما و فرزندتان ادامه دهند تا شما را در مسیر درمان حمایت و همراهی کنند.
یکی از راههای تشخیص اختلالات تغذیه در کودکان ارزیابی تاثیرگذاری این اختلال در عملکرد کودک است. برخی از کودکان دارای اختلال تغذیه در معرض خطرهای بسیاری همچون سوءتغذیه، بستری شدن در بیمارستان و یا اقدامات پزشکی تهاجمی (تغذیه کودک به کمک لولههای تغذیه) هستند. همچنین گاهی ممکن است تشخیص اختلالات تغذیه بهعلّت تاثیرگذاری آن در عملکرد اجتماعی، تحصیلی و یا هیجانات و احساسات کودک باشد. درحالی که برخی از متخصصین اختلالات تغذیه را به دلیل عدم وزنگرفتن کودک تشخیصگذاری میکنند، برخی دیگر ممکن است از تعاریفی دیگر استفاده کنند و هرگونه ردکردن غذا و امتناع از خوردن موادغذایی به دلیل مشکلات هیجانی را جزء اختلالات تغذیه بهحساب بیاورند.
متخصّصین در حوزه درمان به کمک تحلیل رفتار کاربردی تلاش میکنند تا بیابند چهچیزی باعث بروز رفتارهای چالشبرانگیز بههنگام صرف غذا میشود. آنها قبل از ارائه برنامهی درمانی، یک ارزیابی کامل از عملکرد کودک انجام میدهند. این ارزیابی شامل تعیین نیازها و درخواستهای کودک و والدینش، ارزیابی شرایط محیطی و سایر متغیرهای تاثیرگذار در رفتارها کودک است.
هدف از این ارزیابیها شناسایی تمام تقویتکنندههای مثبت و منفی است که در شکلگیری رفتار کودک موثر هستند. بهعنوان مثال، اگر کودک با رد غذا و یا عصبانیت سبب شود که والدین و یا مراقب او ناخواسته آن غذا را بهطور کامل از برنامهی غذاییاش حذف کنند، ممکن است این رفتار بهطور منفی تقویت شود. از طرفی اگر والدین بهجای ارائه غذای غیرترجیحی، غذایی ترجیحی ارائه کنند این رفتار بهطور مثبت تقویت میشود. متخصّصین این حوزه به دنبال تشخیص این مسئله هستند که آیا رفتار منفی بهطور ناخواسته پاداش دادهشده است؟ (مثلا آیا غذای نامطلوب برای همیشه از برنامهی غذایی کودک حذف شدهاست؟) هدف تحلیل رفتار کاربردی پاداش و تشویق رفتارهای مثبت، ساختن گامهای کوچک برای ارائه و تمایل به غذاهای متنوع در کودک و در عینحال تلاش برای حذف رفتارهای منفی است.
هنگامی که ارزیابی از عملکرد کودک بهطور کامل انجام شد، مداخلهی رفتاری اجرا میشود. برخی از پرکاربردترین مداخلات رفتاری به روش درمانی “تحلیل رفتار کاربردی” برای کودکان با اختلال طیف اوتیسم و اختلال تغذیه عبارتاند از:
هربار که کودک رفتار غذایی موردنظر را انجام میدهد، پاداشی (غذا، اسباببازی، تمجید و یا …) دریافت میکند.
این روش شامل عدم اجازه به کودک از اجتناب و یا فرار از موقعیت میشود. برای مثال قاشق غذا در جلوی دهان کودک قرار میگیرد و تا زمانی که کودک به آن زبان نزند و آن را نپذیرد، قاشق کنار نمیروند.
دسترسی کودک به لقمههای کوچک از غذای موردعلاقهاش بههنگام پذیرش و یا قورتدادن لقمههایی از غذایی دیگر. غذای موردعلاقهی کودک در اینجا یک تقویتکننده مثبت، چه به تنهایی و چه با تحسین اجتماعی، است. با افزایش مصرف غذای غیرترجیحی توسط کودک، نسبت غذاهای ترجیحی به غیرترجیحی به تدریج تغیییر میکند. برای مثال کودک مجبور است دو لقمه از غذای غیرترجیحی را بخورد تا بتواند یک لقمه از غذای موردعلاقهاش را بخورد.
شامل ارائه یک محرک ترجیحی (اسباببازی و یا یک نمایش ویدیویی) بهطور مداوم هنگام صرف غذا توسط کودک است.
شامل ارائه یک غذای کمتر ترجیحی همزمان با ارائه غذای مورد علاقهی کودک است. غذاها ممکن است با هم ارائه شوند یا با هم ترکیب شوند، یا غذای غیرترجیحی ممکن است در داخل یا پوشش غذای ترجیحی باشد.
این روش شامل تغییر تدریجی نسبت یا غلظت غذاها یا مایعات موردعلاقه و یا غیرترجیحی است. برای مثال، ممکن است ابتدا نسبت غذای موردعلاقه (90 درصد) به غذای غیرترجیحی (10 درصد) ارائه شود. پروتکل کمکردن تدریجی محرک شامل کاهش تدریجی غذای موردعلاقه و افزایش نسبت غذای غیرترجیحی است.
در اوایل دهه 1980، محققی به نام کریستوفر گیلبرگ، برای اولین بار ارتباط احتمالی بین بیاشتهایی عصبی و اوتیسم را شناسایی کرد. به نظر میرسد که حداکثر 20 الی 35٪ از زنان مبتلا به بیاشتهایی عصبی، معیارهای تشخیصی اوتیسم را دارند. مطالعات همچنین نشان میدهند که بین بیاشتهایی عصبی و اوتیسم، یک ارتباط ژنتیکی یا خانوادگی وجود دارد، و این شرایط دارای پیوندهای عصبی زیستی هستند.
تصویر بدن برای افراد اوتیسم دارای اختلال بیاشتهایی کمتر نگرانکننده است. امّا محدودیت رژیم غذایی بهعنوان مکانیزم مقابلهای برای پوشاندن احساسات و اضطراب بیشتر نگرانکننده است. درحالیکه هنوز در متون تحقیقاتی قابل تشخیص نیست؛ امّا بسیاری از زنان اوتیسم با عملکرد بالا گزارش میدهند که، باتوجه به تأکید جامعه بر لاغری، از محدودیت غذایی برای بهدستآوردن پذیرش اجتماعی استفاده میکنند. تمایل به رفتارهای تکراری، علاقه شدید به شمارش کالری، یا ورزش وجود دارد که به بیاشتهایی عصبی تبدیل میشود. افراد اوتیسم که بدون تمرکز بر وزن یا تصویر بدن، غذاها را محدود میکنند یا از آن اجتناب میکنند، به اختلال خوردن اجتنابی یا محدودکننده مبتلا هستند.
این اختلال توسط DSM-5 بهعنوان یک اختلال خوردن یا تغذیه تعریف میشود، که با الگوی مداوم و آشفته تغذیه یا خوردن مشخص میشود; که منجر به عدم برآوردن نیازهای تغذیهای میشود. اختلال خوردن اجتنابی شبیه بیاشتهایی عصبی است، که فرد مصرف غذای خود را محدود میکند؛ امّا هدف یا دلیل این محدودیت متفاوت است. بهاینترتیب که افراد مبتلا به اختلال خوردن اجتنابی، برای جلوگیری از افزایش وزن، کنترل شکل و اندازه بدن خود غذا را محدود نمیکنند. افراد اوتیسم که کمبود وزن دارند، یا برای تأمین نیازهای تغذیهای آنها برآورده نمیشود، ممکن است معیارهای تشخیصی اختلال خوردن اجتنابی را دارا باشند.
افراد اوتیسم رفتارهای تکراری، کارهای روزمره ترجیح میدهند و از تغییر خوششان نمیآید. برای مثال، روالها و تشریفات مربوط به غذا مانند زمانهای غذاخوردن، مکانها و انواع غذا میتوانند انعطافپذیری آنها را کاهش دهد، یا در برابر تغییر مقاوم باشند.
آلکسی تایمیا به معنای این است که افراد در شناسایی و توصیف احساسات مشکل دارند. الکسی تایمیا در اوتیسم رایج است. افراد مبتلا به الکسیتایمیا برای تشخیص دقیق احساسات خود مشکل دارند و نمیتوانند آنچه را که احساس میکنند به دیگران منتقل کنند. ارتباط الکسیتایمیا با اختلال خوردن در این است که شرایط برای افراد اوتیسم در تسکین خود یا دریافت حمایت از دیگران سخت میشود و آنها را در برابر بروز علائم اختلال خوردن بهعنوان مکانیزم مقابله آسیبپذیرتر کند.
سوءتغذیه ناشی از بیاشتهایی عصبی، مشکلات حسی افراد اوتیسم را افزایش دهد که بر پاسخگویی عاطفی و خلقوخوی تأثیر میگذارد. این امر میتواند تشخیص افتراقی اوتیسم و اختلال خوردن را دشوارتر کند. اگرچه برخی همبستگیها وجود دارد؛ امّا همه افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی اوتیسم ندارند؛ بنابراین مهم است که با متخصصانی مشورت کنید.
درمان زودهنگام غذاخوردن در افراد اوتیسم و اجرای سیستمهای حمایتی که متناسب با نیازهای افراد اوتیسم است.
این افراد بهشدّت بر وزن یا تصویر بدن تمرکز کنند در برخی موارد بستریشدن در بستری که روال عادی زندگی را مختل میکند، نیاز به مراجعه حضوری به کلینیکهای پزشکی دارد. درمانهایی که فرد را ملزم میکند در مدّتزمان کوتاهی تغییرات چشمگیری در برنامه غذایی خود ایجاد کند، ممکن است برای افراد مبتلا به اوتیسم که صرفاً به زمان بیشتر و روند تدریجی تغییر نیاز دارند بیاثر باشد. افراد اوتیسم به انتخابهای غذایی کمتر و توضیح بیشتر در مورد قوانین و انتظارات در بهبودی نیاز دارند. به همین دلیل، شناخت اوتیسم میتواند درمان و مقابله با بدغذایی کودکان اوتیسم را مؤثرتر کند. افراد اوتیسم که اختلالات خوردن را تجربه میکنند نیاز به دسترسی به یک برنامه درمانی دارند که نهتنها از اوتیسم آنها آگاه است؛ بلکه به طور فعال آن را درک میکند و به درمانگر اجازه میدهد تا به نیازهای فرد پاسخ دهد.
دوست یابی در کودکان اوتیسم، و با نیازهای ویژه، میتواند یک فرایند پرچالش باشد. این…
تفاوت کاردرمانی و فیزیوتراپی چیست؟ فیزیوتراپی و کاردرمانی دو نوع مراقبت توانبخشی هستند. هدف مراقبتهای…
هزینههای درمانی اوتیسم شامل کاردرمانی، گفتاردرمانی و رفتاردرمانی، بار سنگینی روی خانوادهها میگذارد. برای خدمات…
چگونگی برقراری ارتباط با کودکان اوتیسم; برقراری ارتباط با کودکان اوتیسم، برای اعضاء خانواده و…
درمان خودزنی کودکان اوتیسم; خودآزاری در کودکان اوتیسم، یکی از رفتارهای شایع و مخرب است،…
فواید کاردرمانی چیست؟ حدود 70 درصد کودکان دارای اختلال طیف اوتیسم، در پردازش و تنظیم…
View Comments
بسیار عالی
سلام مطلب خیلی مفیدی بود
این مشکلات قابل حل هست؟ خیلی خیلی برای منه مادر اذیت کننده هستن
کاش بتونیم به راهکارها توجه کنیم
ایشالا که حل بشه