توضیحات
دکتر پرسید: «اسمش چیه؟»
غزاله گفت: «نگاه. تازه رفته تو پونزده ماه. همه گفتن شما حرف آخرو همون اول میزنید، به من میگید چی شده نه؟»
دکتر صدا زد: نگاه، نگاه خانم …
غزاله گفت: «به بادوم زمینی حساسیت داره، به شامپوی جانسون هم همینطور.»
دکتر بلند شد و روبه روی غزاله ایستاد. نگاه رو از بغل غزاله درآورد و روی تخت کوچکی گوشه ی مطب نشاند.
نگاه شروع کرد به جیغ زدن. سرش رو به چپ و راست تکون میداد و آروم نمیگرفت.
غزاله دلدل میکرد. دوست داشت نگاه رو زیربغلش بزنه و از اون جا فرار کنه. آخه چرا اون؟ چرا بچه ی اون؟
به من نگاه کن، نوشته ی الهام فلاح یکی از رمانها و شاید بتوان گفت یکی از اولین رمانهای ایرانی است که در باره ی اتیسم نوشته شده است.
اتیسم اختلالی عصبی رشدی است که نهتنها زندگی کودک را در سالهای اولیه ی زندگیاش تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه روال و ساختار زندگی تمام اطرافیان بهخصوص والدین و خواهر و برادران را نیز تغییر میدهد.
ما در این کتاب بهخوبی روند زندگی غزاله، همسرش و دختر کوچکشان «نگاه» را باهم دنبال میکنیم.
زندگی کوچک و شادی که با یک اتفاق از هم میپاشد، دختری که به دنبال آرزوهایش است و همسری که میخواهد او را از دنیای خودش و جاهطلبیهایش جدا کند.
خانوادهای که هرکدام بر چیزی که خود میخواهند اصرار میکنند و توجهی به نیازهای دیگری ندارند.
پدری که به چشمش را بر تفاوتهای کودکش میبندد و مشکلات را از چشم همسرش میبیند.
مادری که همراهی و حمایت همسرش را دریافت نمیکند و در این مسیر پرچالش خسته و ناامید میشود.
شما در این کتاب میتوانید یک روایت خوب از زندگی خانوادهای که با اختلال طیف اتیسم درگیر است را بخوانید، داستانی پویا، پرچالش، جذاب و نفسگیر …
شخصیتپردازی بهخوبی انجام شده و شما نمیتوانید هیچیک از افراد درون داستان را قضاوت کنید، گاهی از رفتارهای آنها جا میخورید و متعجب میشوید و گاهی دلتان برای آنها پر از درد میشود.
شیما –
خیلی کتاب متفاوتی هست بیشتر وقت ها مادرها درباره مشکلات کودک اتیسم خود حرف زدن یا شرح دادن جالبی اینکتاباین هست که یک پدر درگیری هایی که با کودک اتیسم خود دارد را می گوید
فاطمه غفرانی –
سلام. ممنونیم که نظرتون رو با ما درمیون گذاشتید
minoo –
من این کتاب رو تازه شروع کردم بخونم بخاطر تعریف های زیادی که شنیدم ازش
کیانوش –
پیشنهاد میکنمبخونید داستان متفاوتی داره
مهتاب –
خیل کتاب جالبی بود.اولین بار بود راجع به پدر کودک اتیسم تو کتابی میخوندم
ندا –
خیلی کتاب جالبی بود