درمان افراد دارای اختلال طیف اوتیسم(ASD)، چالش های فراوانی دارد. سختترین بخش درمان، مشاهده رفتار آسیبرسان به خود است؛ دشواری آن به ویژه برای خانواده و مراقبان فرد است که شاهد این رفتار های خود آسیب رسان با پرخاشگری زیاد هستند و همیشه دلیل یا علت را درک نمی کنند.
بنابراین، لازم است نیازهای مراجعین را جدی بگیرید و بهصورت تکبهتک کار کنید و از تکنیکهای شخصیسازیشده برای کمک به شناسایی علت، کاهش پریشانی و جلوگیری از آسیب به خود استفاده کنید. یکی از مراجعین من دارای ویژگیهای پیچیده تشخیصی اوتیسم است. قبل از اینکه در جلسات توانبخشی شرکت کند، اغلب رفتار خود آسیبرسان از خود نشان میداد که شامل ضربهزدن بیوقفه به اطراف چشمها و شقیقهها میشد. ضربات بر بینایی او تأثیر میگذاشت و در نهایت میتوانست به نابینایی منجر شود. مراقبان او چارهای نداشتند جز اینکه او را مجبور به استفاده از کلاه ایمنی کنند.
درمان توانبخشی:
مراجع من در جلسات هفتگی توانبخشی شرکت میکند. همانطور که او برای کلاسها میآید و روی تشک دراز میکشد، مدام سرش را میکوبد. در طول جلسه ماساژ، او آرام میشود و ضرب و شتم برای لحظات کوتاهی متوقف میشود.
با بررسی متوجه شدم که او گاهی اوقات دستش را به سمت سرش میبرد؛ اما خودش را نگه میدارد و قبل از ضربه حرکت را متوقف میکند. این موضوع باعث شد متوجه شوم، خودزنی او ممکن است ارادی نباشد و او سعی میکند جلوی خودش را بگیرد.
همانطور که قبلاً آموخته بودم، افراد با اختلال طیف اوتیسم نسبت به افراد دیگر، پردازش حسی متفاوتی را تجربه میکنند؛ بنابراین فکر کردم ماری ممکن است به خودش ضربه بزند تا برخی از محرکهای حسی اطراف چشمها و شقیقههایش را آرام کند. با این فرض، سعی کردم دستهایم را روی شقیقهها و پیشانی او بگذارم، صبر کردم تا ببینم چه اتفاقی افتاده است. بعد از اینکه دیدم خودزنی بلافاصله متوقف شد، شگفتزده شدم. نهتنها تمام شد، بلکه او شروع کرد به لبخندزدن و خندیدن! به نظر میرسید از لمس شقیقههای دردناکش بسیار لذت میبرد.
چه اتفاقی افتاد؟
به نظر، او در اطراف شقیقهها و چشمهای آسیبدیده خود احساس نیاز میکرد و به محرکهای لمس در آن نواحی نیاز داشت. او قادر به ارضای این نیازها بدون ضربهزدن به خود و شاید تشدید وضعیت در این روند نبود. اثر آرامشبخش ماساژ، همراه با قراردادن دستها روی نواحی حساس، احتمالاً این میل را آرام میکند و به او اجازه میدهد تا حدی از رفتار آسیبرسان به خود رهایی یابد.
خوشحالم که راهی برای کمک به او پیدا کردم. این اتفاق نیاز به تفکری خارج از چارچوب داشت، زیرا در ابتدا تصور میکردم او میتواند حرکاتش را کنترل کند. فهمیدن این که اقدامات او غیرارادی بود، من را به رویکرد دیگری سوق داد و به من کمک کرد تا راهحلی ممکن برای مشکل او ادا کنم.