« به من نگاه کن »

درآمدی بر کتاب به من نگاه کن

هشدار: مطالعه ی این نوشته ممکن است قسمتی از داستان را برای شما لو بدهد.

نام کتاب: به من نگاه کن

نویسنده: الهام فلاح

انتشارات: ققنوس

 

متولد شدن یک فرزند جدید ساختار زندگی و وظایف یک خانواده را تغییر میدهد، اگر این فرزند متولد شده کودکی با شرایط خاص باشد، این تغییر ساختار و وظایف بیشتر هم خواهد بود و به طبع نیاز به همکاری و حمایت والدین از یکدیگر هم بیشتر خواهد بود.

درک کردن شرایط، عشق بی قید و شرط، انکار نکردن و پذیرش این تفاوت، از عواملی هستند که باعث می شود والدین و اطرافیان راحت تر و سریع تر با وضعیت موجود کنار آمده و به روال عادی زندگی برگردند.

کتاب به من نگاه کن

داستان به من نگاه کن

غزاله که از کودکی با پدرش زندگی میکرده، دختری است قدرتمند و علاقمند به نویسندگی، در حال تلاش برای نوشتن کتابش است و نویسنده شدن را هدف خود میداند.

غزاله به خاطر مشکلاتی که دارد، چند سال است که دارو مصرف می کند، بچه نمی خواهد و توانی برای نگهداری از بچه ندارد.

در کتاب به من نگاه کن، درباره ی ابراهیم، همسر غزاله هم می خوانیم. ابراهیم مردی است تقریبا سنتی و علاقمند به داشتن فرزند که حرف های غزاله درباره ی داروهایش و شرایطش را بهانه ای می‌داند که غزاله برای فرار از بچه دارشدن میاورد تا بتواند به کارش برسد و بچه سدی برای رسیدن به موفقیت‌هایش نباشد.

ابراهیم فکر می‌کند بچه شرایط غزاله را بهتر می‌کند و باعث می‌شود از دارو هایش جدا شود.

غزاله ناخواسته باردار می شود؛ ابراهیم خوشحال است و غزاله نگران.

با گذشت زمان و متولد شدن «نگاه» ، غزاله متوجه می شود که دخترشان مشکلی دارد و رفتارها و روند رشدش شبیه به دیگر همسالانش نیست. او مخفیانه به چند دکتر و متخصص مراجعه می‌کند و تشخیص آنها برای نگاه، اختلال طیف اتیسم است. غزاله تلاش می‌کند تا درمان‌های نگاه را شروع کند اما با مقاومت ابراهیم و اطرافیان مواجه می‌شود. ابراهیم فکر می‌کند نگاه مشکلی ندارد و فقط کمی دیر حرف میزند مثل خودش که دیر حرف زده.

مادر ابراهیم هم تایید می کند.

ابراهیم همچنان فکر می کند غزاله برای فرار کردن از مسئولیت مادری روی نگاه عیب می گذارد و نباید بدون اجازه او دخترش را به مراکز درمانی و … ببرد و بهتر است به جای غر زدن سعی کند با دخترش که فقط کمی بداخلاق است بهتر رفتار کند و زمان بیشتری را برای او بگذارد.

اما غزاله به این فکر میکند که چه کسی بهتر از مادری که تمام وقتش با کودکش می گذرد، متوجه تفاوت ها و شرایط خاص او‌ میشود؟

غزاله و ابراهیم از یکدیگر جدا می‌شوند، غزاله در حوزه کاری خود پیشرفت می کند و ابراهیم …

زمانی که ابراهیم تنها می شود تازه متوجه تفاوت های نگاه و مشکلات او میشود …

خانواده گرد او را می گیرند، او به دنبال غزاله می گردد و مشکلات «نگاه» فشار زیادی را به او وارد میکند.

سخن پایانی

 کتاب به من نگاه کن ، اولین کتاب فارسی است که به در قالب رمان به اتیسم و چالش های آن می پردازد.

کتاب به عنوان اولین کتابی که درباره ی اتیسم حرف میزند، به توصیف کودک دارای اختلال طیف اتیسم نمیپردازد، بلکه تغییر وضعیت خانواده و اهمیت همدلی و همراهی والدین و حمایت اجتماعی را به ما یاداور میشود.

خرید کتاب به من نگاه کن