توجه: ما در ترجمه ی مقاله پیگیری پرونده جان اف تا حدامکان به متن اصلی وفادار بودیم و تغییر زیادی در متن، کلمات و نگارش ندادیم. تمام تلاش تیم تولید محتوای مجموعه ی صدای اتیسم بر این است که بتواند مقالات علمی و به روز را در اختیار علاقهمندان قرار دهد.
جان اِف، پرونده شماره 10 لئو کانر، برای اوّلین بار در تاریخ 13 فوریه 1940 زمانی که 28 ماه داشت به کلینیک ما آمد. پدرش گفت: ” مسئلهای که بسیار مرا نگران میکند؛ تغذیهی او است. این مورد بسیار ضروری است، مسئلهی بعدی کندی رشدی او است. در روزهای اوّل تولد، او بهخوبی از سینه شیر نمیخورد. پس از 15 روز ما از طریق شیشه به او شیر دادیم. داستانهای طولانی در مورد تلاش برای وادار کردن او به قورتدادن شیر میتوانیم بگوییم. هر راهی را که فکر کنید امتحان کردیم. در تمام این مدّت رشد نکرد. بعد از 20 ماه او توانست راه برود. شست خود را میمکد و دندانهایش را به هم میساید و قبل از به خواب رفتن چندین بار به طرفین غلت میخورد. اگر آنچه که او میخواهد را انجام ندهیم، جیغ میکشد و فریاد میزند.”
به دلیل مشکلات تغذیهای مدتّی در بیمارستان بستری بود. ملاج قدامی او تا 2 سالگی بسته نبود. مرتباً دچار سرماخوردگی و گوشدرد میشد و به دنبال آن نیازمند جراحی گوش بود (جراحی بهمنظور کاهش فشار مایع گوش). جان تا فوریه 1943 تنها فرزند خانواده بود. پدرش، یک روانپزشک “بسیار آرام، به لحاظ عاطفی باثبات و حضورش برای خانواده آرامشبخش بود.” مادرش فارغالتحصیل دبیرستان بود و قبل از ازدواجش بهعنوان منشی در یک آزمایشگاه آسیبشناسی کار میکرد؛ “او هر چیزی را در غالب آسیب میبیند. او در طول حاملگیاش ترسی مداوم دربارهی مردن به هنگام زایمان داشت.”
توسط هر دو والدینش به کلینیک آمد. او بیهدف در اطراف اتاق چرخید. مگر برای خطخطی کردن، او هیچگاه از دو وسیله در کنار هم استفاده نکرد. او حتی به دستورات ساده نیز پاسخ نمیداد.
زمانی که ارتباطی با او برقرار میشد، باید از همان روشها برای ادامهی ارتباط استفاده میشد. از قواعد دستوری برای ساخت جملات بهدرستی استفاده میکرد، امّا برای خودش از ضمیر دوم شخص (تو) استفاده میکرد. کلامش تماماً تکرار آنچه که قبلتر شنیده بود، حتی بدون تغییر ضمیر شخصی بود. رفتارهای وسواسی در او واضح بود. عادتهای روزانه باید طبق همیشه انجام میشدند. هر تغییری منجر به فوران عصبانیت و ترس بود. حافظهی خوبی برای بهخاطر سپردن اشعار داشت و میتوانست بسیاری از دعاها، شعرهای مهدکودک و آهنگها را بخواند.
مادرش در این زمینه بسیار تلاش کرد و بسیار به آن افتخار میکرد.” او میتواند نوارهای ضبط شدهی ویترولا را ازروی رنگش تشخیص دهد، اگر یک طرف نوار تمام شود او میتواند طرف دیگر نوار را بهیاد آورد.” در 4 و نیم سالگی توانست از ضمایر بهدرستی استفاده کند. او با بستن در و پنجرهها دمای محیط را یکسان نگه میداشت. زمانی که مادرش در را باز میگذاشت او بهسرعت و با جدیّت در را میبست و اگر دوباره مادر این کار را تکرار میکرد او عاجزانه گریه میکرد و ناامید میشد.
دو عروسک که قبلاً به آنها توجهی نداشت را دید، و متوجه شد که یکی از آنها کلاه ندارد، بسیار آشفته شد و دورتادور اتاق را به دنبال کلاه عروسک گشت. زمانی که کلاه را یافت، سریعاً توجهش را از عروسکها برداشت. در 5 و نیم سالگی، او در استفاده از ضمایر بهشدّت پیشرفت کرد. میتوانست مستقلانه غذا بخورد. او تصویر گروهی از افراد را در دفتر دید و از پدرش پرسید: “کی این افراد از تصویر خارج میشوند و به اینجا میآیند؟” او برای یافتن پاسخ این سؤال کاملاً جدی بود.
پدرش چیزی دربارهی آنکه آنها در خانهشان بر روی دیوار هستند گفت و او پدرش را تصحیح کرد و گفت “خانهشان نزدیک دیوار است (منظورش بالای دیوار بود.) “. بخشی از آواز ویولن در کنسرت مندلسسونز را پدرش زیر لب زمزمه کرد و او بهخوبی آن را شناخت. با اینکه او میتوانست در مورد بزرگی اشیاء صحبت کند امّا به هنگام مقایسه نمیتوانست شئ بزرگتر را انتخاب کند.
در دسامبر 1942 و در ژانویه 1943 او دچار تشنج سر عمدتاً در سمت راست شد که به هنگام تشنج هر دو چشمش به سمت راست منحرف شد و بازوی دست راستش برای مدّتی گذرا فلج شد. ارزیابیهای عصب – عضله هیچگونه نابهنجاری را نشان نمیداد. چشمانش سالم بودند، امّا “نوار مغزی نشان از اختلال مرکزی در ناحیهی چپ پسسری نشان میداد.”
به مدرسههای وودز و پس از آن به خانهی کودکان (ژوئن 1950) رفت؛ به مدرسهی روستایی و شهری در شهر واشینگتن رفت. او در بیمارستان جورجتاون در سال 1956 دچار حادثه شد. دکتر براچ که او را در سال 1953 ویزیت کرد، دربارهی او عنوان کرد که ” او دارای بیان هیجانات ناگهانی و پرشور و بدون عمق و تنوع است، زمانی که فرد مقابل علاقهی خود را پس میگیرد هیجان او سریعاً خاموش میشود.”
جان بهطور ناگهانی در سال 1966 در 29 سالگی فوت کرد.
بیشتر بدانید: دانلود مقاله کامل لئو کانر
دوست یابی در کودکان اوتیسم، و با نیازهای ویژه، میتواند یک فرایند پرچالش باشد. این…
شناخت اعضای بدن در کودکان اوتیسم; یکی از چالشهای عمده کودکان دارای طیف اوتیسم که…
پس از دریافت تشخیص اوتیسم، انواع شیوههای درمانی برای کنترل این اختلال به فرد و…
تفاوت کاردرمانی و فیزیوتراپی چیست؟ فیزیوتراپی و کاردرمانی دو نوع مراقبت توانبخشی هستند. هدف مراقبتهای…
هزینههای درمانی اوتیسم شامل کاردرمانی، گفتاردرمانی و رفتاردرمانی، بار سنگینی روی خانوادهها میگذارد. برای خدمات…
چگونگی برقراری ارتباط با کودکان اوتیسم; برقراری ارتباط با کودکان اوتیسم، برای اعضاء خانواده و…