اهمیت روانپزشک اوتیسم; کیفیت زندگی برای پرورش یک کودک متفاوت، نیازمند یک تیم حرفهای است. همه در یک تیم باید تلاش کنند، تا امکانات خیلی بیشتری برای کودکان با اختلال طیف اوتیسم، فراهم شود. از جمله افراد موردنیاز، ممکن است یک روانپزشک اوتیسم باشد؛ یک متخصص، که نقش او فراتر از تشخیص است، باشد.
روانشناس، روانپزشک، متخصص رفتاری کودک، متخصص مغز و اعصاب، اصطلاحات و عملکردی که هر متخصص در مورد اوتیسم انجام میدهد، میتواند گیجکننده باشد. در حالی که پزشکان خانواده، یا پزشکان اطفال، اغلب اولین ایستگاه برای والدین هستند، نقش یک روانپزشک برای کودکان در این طیف، ممکن است به همان اندازه مهم باشد.
اهمیت روانپزشک اوتیسم
یک تعریف ساده از روانپزشک کودک، پزشک متخصص در سلامت روان کودکان، و نوجوانان کمتر از 18 سال است. چنین پزشکانی، ممکن است در پیشگیری، درمان اختلالات، یا شرایط روانی و عاطفی دارای نقش باشند.
اما در مورد اختلالات رشدی، مانند اختلال طیف اوتیسم (ASD) چطور؟ آیا روانپزشکان کودک نیز ، برای تشخیص و درمان اوتیسم، آموزش دیدند؟ آیا روانپزشک کودک، میتواند اوتیسم را تشخیص دهد؟
با توجه به مسیرهای درمانی، متخصصان زیر میتوانند اوتیسم را در کودک تشخیص دهند
(توجه کنید، این ممکن است با توجه به استانداردها، و مقررات در کشورهای مختلف، تحت تأثیر قرار گیرد)؛
– متخصص رشدی-رفتاری کودک
– متخصص مغز و اعصاب کودکان
– روانشناس کودک
– روانپزشک کودک
این جمله کلی، که “اکثر کودکان با اختلال طیف اوتیسم، ممکن است توسط یک متخصص اطفال، یا متخصص رشدی-رفتاری کودک، یا یک روانپزشک کودک، با تخصص در حوزه عصبی-رشدی، شناسایی میشوند”، سوال برانگیز است؛ زیرا که در اکثر کشورهای در حال توسعه، کودکان اغلب در کلینیکهای تحت حمایت، توسط درمانگران یا بیمارستانهای دولتی، که نیاز مبرمی به بودجه دارند، شناسایی میشوند.
تحقیقات در مورد شیوع و تشخیص اوتیسم، در کشورهای در حال توسعه کمیاب است، بنابراین به دست آوردن اطلاعات، در مورد نقش روانپزشکان کودک، در تشخیص اوتیسم در زمینههایی غیر از جوامع مرفه غربی، دشوار است.
هنگامیکه کودکان خردسال، با دسترسی به مراقبتهای بهداشتی-تخصصی، تشخیص اوتیسم میگیرند، معمولاً به این دلیل است که والدین، یا پزشک کودک، متوجه تأخیر رشد میشوند، و کودک را به متخصص ارجاع میدهند. در این زمینه، یک متخصص اطفال ممکن است، بارزترین متخصص پزشکی برای تشخیص کودک باشد، به خصوص اگر دانش تخصصی، در مورد اختلالات عصبی رشدی دارا باشد.
با اینحال، بسیاری احساس میکنند، که روانپزشکان کودک، (زمانی که کودکان به چنین متخصصانی دسترسی دارند)، در موقعیتی منحصر به فرد، برای تشخیص و درمان اوتیسم، و همچنین شرایط روانی، حضور دارند.
روانپزشک اوتیسم کیست؟
اخیراَ مطالعهای، دانش، نگرش و تجربیات روانپزشکان را در شناسایی و حمایت از کودکان طیف اوتیسم مورد بررسی قرار داد. نظرسنجی آنلاین مورد استفاده در این مطالعه نشان داد که اکثر پاسخهای گزارششده روانپزشکان (خود) نشان میدهد که آنها در مورد اوتیسم آگاه هستند و آموزشهای مفیدی در مورد این اختلال دیدند.
دانش و تجربه با کودکان در این طیف ممکن است ضروری باشد
به خصوص زمانی که روانپزشکان کودک، با کودکانی سروکار دارند، که میتوانند علائم خود را استتار یا پنهان کنند. در واقع، اکثر افرادی که در مراحل بعدی زندگی تشخیص اوتیسم میگیرند، اغلب نشان میدهند که شرایط روانی، مانند اضطراب یا افسردگی، منجر به تشخیص نهایی اوتیسم آنها میشود، نه علائم اجتماعی، که معمولاً با اوتیسم مرتبط هستند.
روانپزشکی که اوتیسم را تشخیص میدهد، ممکن است مجبور باشد این اختلال را، از سایر مواردی که به روشی مشابه ظاهر میشود، متمایز کند. به عنوان مثال، اختلال اضطراب اجتماعی و اوتیسم، دارای کمبودها و علائم اجتماعی هستند، که همپوشانی دارند، و رفتارهای تکراری و محدود، مشخصه اوتیسم نیز در برخی از افراد دارای این اختلال وسواس فکری-جبری، دیده میشود. این واقعیت که اوتیسم، اغلب در کنار سایر شرایط روانی، و همراه با آن دیده میشود، ممکن است تشخیص را مختل، و پیچیده کند.
شرایط سلامت روان یا اوتیسم؟
قبل از دریافت تشخیص اوتیسم، برخی از کودکان و بزرگسالان ممکن است، برای یک بیماری روانی، مانند اضطراب یا اختلال وسواس فکری-اجباری (OCD)، به روانپزشک مراجعه کنند. علائم این شرایط ممکن است، در واقع به دلیل اوتیسم شناسایی نشده باشد، یا چنین شرایطی ممکن است، با اختلال طیف اوتیسم همراه باشد. مطالعات اخیر نشان میدهند، که افراد با اختلال طیف اوتیسم، ممکن است در مقایسه با مراجعینی مشابه، از همان جنس و سن، خطر ابتلا به افسردگی، اضطراب و اختلال دوقطبی را، در تشخیص بالینی افزایش دهند.
هنگامیکه علائم اوتیسم استتار یا پوشانده میشود، ممکن است یک فرد برای چالشهایی غیر از اوتیسم، به روانپزشک ارجاع داده شود.
شواهد نشان میدهد، که وقتی یک فرد با اختلال طیف اوتیسم شناسایی میشود، برخی از این علائمِ روانپزشکی ممکن است، با پذیرش و مداخله برای اوتیسم بهبود یابند، یا ناپدید شوند. وقتی فردی در این طیف متوجه شود، که کمبودهای اجتماعی او به دلیل اوتیسم است، و نه “نقص شخصیت”، ممکن است عزت نفسش بهبود یابد. آنها ممکن است، در نهایت مداخله صحیح را دریافت کنند، و کیفیت زندگی آنها بهبود یابد.
با خواندن گزارشهای تشخیص اشتباه، تصور اینکه پزشک داروهای قوی ضدروانپریشی را تجویز میکند، آزاردهنده است، زیرا اوتیسم از قلم افتاده است. در این انجمنها، افراد از چندین دهه، متحمل عوارض جانبی جدی ناشی از داروهای اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، و روانپریشی صحبت میکنند. هنگامیکه یک روانپزشک آگاه، در نهایت اوتیسم را تشخیص میدهد، ممکن است زندگی چنین افرادی تغییر کند. پذیرش، درک و سازگاری مناسب، اغلب برای ایجاد تفاوت کافی است.
تشخیص اختلال طیف اوتیسم
از آنجایی که اوتیسم، یک وضعیت رفتاری تعریف شده است، هیچ آزمایشِ آزمایشگاهی واحدی، برای تشخیص سریع اوتیسم در دسترس نیست. (اگرچه دانشمندان به آزمایش خون برای اوتیسم امیدوار هستند).
مانند سایر پزشکان، روانپزشک از برخی یا همه ابزارهای تشخیصی زیر، برای تشخیص اوتیسم در کودکان، استفاده میکند؛
مصاحبه با والدین (یا سایر مراقبان)
مصاحبه با کودک
مشاهده رفتار کودک
آزمایش پزشکی، برای رد سایر شرایط قبل از تشخیص اختلال طیف اوتیسم، و تستهایی برای تعیین مهارتهای زبانی، و سایر قابلیتها.
پس از انجام مصاحبههای نیمه ساختاریافته، کورسکادن و کاسرلی (2021)، نشان میدهند که ویژگیهای اوتیسم، اغلب در دختران جوان، به صورت ناملموسی ظاهر میشود.
این دادهها همچنین نشان میدهد، که دختران با نزدیک شدن به دوران نوجوانی، مسائل اجتماعی را، به طور فزایندهای پنهان میکنند، که اضطراب آنان را افزایش میدهد.
نویسندگان بر اهمیت آگاهی، در مورد چگونگی تظاهر ماهرانه اوتیسم، در دختران برای کسانی که در شناسایی اوتیسم، نقش دارند تاکید میکنند (Corscadden & Casserly, 2021). جمعآوری اطلاعات، در مورد رویکرد روانپزشکان، هنگام تشخیص اوتیسم، در مواردی که استتار، یا ماسک وجود دارد، جالب خواهد بود.
نتایج مطالعات مهم برای روانپزشکان
مطالعهای (Fusar-Poli و همکاران، 2020)، با عنوان تشخیصهای نادرست، و تشخیصهای اشتباه بزرگسالان با اختلال طیف اوتیسم، اهمیت نتایج را برای روانپزشکان کودک، و بزرگسال ذکر میکند.
برخی از یافتههای این مطالعه عبارتند از:
- برای اکثر شرکتکنندگان، اولین ارزیابی، توسط یک متخصص سلامت روان، در حدود 13 سالگی انجام شد.
- سپس نتایج نشان میدهد، که فاصله ای حدود 11 سال تا دریافت تشخیص اختلال طیف اوتیسم وجود دارد، بنابراین میانگین سنی تشخیص اوتیسم، برای شرکت کنندگان 23 سال بود.
- تقریبا یک سوم از شرکتکنندگان، هرگز تشخیص روانپزشکی دریافت نکردند، در حالی که بقیه تشخیصی متفاوت از اختلال طیف اوتیسم، دریافت کردند.
- متداولترین تشخیصهای گذشته بهعنوان ناتوانی ذهنی، روانپریشی، اختلال شخصیت و افسردگی فهرست شدهاند (فوسار پولی و همکاران، 2020).
برخی در جامعه اوتیسم، احساس میکنند روانپزشکانی که عمدتاً با بزرگسالان کار میکنند، ممکن است در تشخیص اوتیسم، با مشکل مواجه شوند، به خصوص در افرادی که هوش بالایی دارند، و رفتار خود را برای پذیرش اجتماعی تطبیق میدهند. یک پزشک باید دارای مهارت باشد، تا فراتر از پوشاندن، و علائم مربوط به اوتیسم را ببیند، که مطابق با شرایط حال است.
در حالی که میتوان با مصاحبه کامل با والدین، و مراقبان نقاب را کشف کرد، ممکن است تفکر انتقادی، و تجربه برای پزشکان لازم باشد، تا بین شرایطی که مشابه اوتیسم هستند، تمایز قائل شوند.
نیاز به تفکر انتقادی
در یک بررسی، از محققان و پزشکان خواسته میشود، که به طور انتقادی در مورد ابعاد مؤثر بر رفتارهای محدود، و تکراری فکر کنند (2017). این مطالعه، به پروفایلهای رفتاری مشابه اوتیسم، و OCD مربوط میشود، و سردرگمی بالقوهای که چنین شباهتهایی، ممکن است در تشخیص و درمان، ایجاد کند.
یک روانپزشک کمتجربه، در تشخیص و درمان اوتیسم، ممکن است تمایز بین اوتیسم، و OCD را در صورت وجود رفتارهای تکراری، که میتواند نشانهای از هر دو اختلال باشد را، چالش برانگیز بداند. نویسندگان (Jiujias و همکاران 2017) پیشنهاد میکنند، که نقش متفاوت اضطراب، تفاوت اساسی بین ASD و OCD را، برجسته میکند. نویسندگان از پزشکان میخواهند، که از بررسی به عنوان نقطه شروعی برای روشن کردن تفاوتها، در رفتارهای محدود و تکراری در جمعیت OCD، و اوتیسم استفاده کنند.
این تنها یک مثال است، که در آن یک روانپزشک، برای تمایز بین شرایط گیجکننده، به تخصص مناسب نیاز دارد. علاوه بر این، اوتیسم و OCD، با هم اتفاق میافتند، و تحقیقات نشان میدهد، که مکانیسمهای علتشناختی، تا حدی مشترک بین این دو اختلال وجود دارد (مایر و همکاران، 2015)؛ به این معنی که متخصصانی که اوتیسم را تشخیص میدهند، نیاز به آگاهی از چیستی اوتیسم، ویژگیهای مرتبط با شرایط این طیف پیچیده دارند.
نقش و اهمیت روانپزشک اوتیسم; پیدا کردن روانپزشک مناسب برای کودکان اوتیسم
جالب است بدانید که چه تعداد از بزرگسالان، با تشخیص اواخر عمر، در واقع یک ارزیابی جامع برای اوتیسم، درخواست کردند. برخی احساس میکنند، که تنها به دلیل تحقیقات و اصرار خودشان است، که روانپزشکان تشخیص اوتیسم را در نظر میگیرند. با توجه به هشدارهای جامعه اوتیسم، والدین باید هنگام انتخاب روانپزشک، برای فرزندشان موارد زیر را در نظر بگیرند؛
1. صلاحیتها
روانپزشکی یک زمینه بسیار تخصصی است؛ روانپزشکان پزشکانی هستند، که چهار سال دیگر را در زمینه روانپزشکی تخصص گذراندند. (این ممکن است بسته به شرایط کشور، و تخصص پزشکی خاص، متفاوت باشد). مدرک پزشکی آنها، به این معنی است که این متخصصان میتوانند، دارو تجویز کنند، و به بیماران خود در مدیریت دارو، کمک کنند.
والدینی که کودکانی در این طیف دارند، نه تنها در جستجوی یک روانپزشک، به دنبال گواهینامه و صلاحیت هیئت مدیره هستند، بلکه بیشتر آنها، علاقهمند به پزشک متخصص، با شرایط عصبی-رشدی هستند، که تشخیص و درمان کودکان با اختلال طیف اوتیسم، را تجربه کردند.
اگر به مراقبتهای پزشکی تخصصی دسترسی دارید، قبل از مشورت با هر پزشک، تحقیقات خود را انجام دهید.
سایر والدین با کودکان در این طیف، ممکن است با پزشکان منطقه شما، دارای تجربه باشند. ارتباط با چنین والدینی در گروههای حمایتی، میتواند به توصیههایی برای بهترین پزشک، برای فرزند شما کمک کند.
درمانگران با دانش فراوان اوتیسم، به ویژه گفتاردرمانگران و کاردرمانگران، و روانشناسان نیز ممکن است، منبع خوبی برای یافتن یک روانپزشک مناسب باشند. این کارشناسان ممکن است، با توصیههای خود به شما کمک کنند. علاوه بر این، آنها ممکن است، در موقعیتی باشند، که مستقیماً بیماران را به متخصصان روانپزشکی، ارجاع دهند.
2. اعتماد کنید
تشخیص دقیق و طرح مداخلهای، که به رشد کودک اوتیسم کمک میکند، تنها به تجربه و صلاحیت پزشک بستگی ندارد. از آنجایی که اوتیسم، از طریق تعامل با پزشک متخصص، شناسایی میشود، زمانی که پزشک با اوتیسم آشنا باشد، و مطابق با آن عمل کند، احتمالاً فرزند شما بهتر پاسخ میدهد.
برخی از والدین به من از کابوس مراجعه به متخصصان پزشکی میگویند که در آن به نظر میرسد اوتیسم اصلاً وجود ندارد.
با وجود اتاقهای انتظار با صدای بلند، چراغهای فلورسنت سوسوزن، و کارکنان سرسخت، میتوان کودک اوتیسم را مقصر دانست. یک روانپزشک با علاقه خاص (یا متخصص) در اوتیسم، و سایر شرایط رشدی، احتمالاً مراجعین خود را، در هر بخش از فعالیت خود در نظر میگیرد. همه کارکنان، باید برای پذیرش مراجع آموزش ببینند، و اگر متخصصان پزشکی بخواهند فضایی از اعتماد ایجاد کنند، محیط باید دوستدار اوتیسم باشد.
برای بسیاری از والدین، به ویژه آنهایی که در کشورهای در حال توسعه هستند، این ایدهآلها بسیار دور از واقعیت هستند. با افزایش شیوع اوتیسم، شاید کمکهای مالی، و بودجه لازم باشد، تا اطمینان حاصل شود، که همه کودکان در این طیف، به متخصصانی مانند روانپزشکان دسترسی دارند. یک متخصص پزشکی، با دانش در مورد اوتیسم و شرایط همراه، قادر به تجویز داروهای مناسب، ممکن است در بهترین موقعیت، برای تشخیص و درمان کودک باشد.
بسیاری از والدین در جامعه اوتیسم خواستار تغییر در تمرکز هستند؛
آنها میخواهند آموزش، پذیرش، مداخله و تسهیلات برای افرادی که در این طیف هستند، بر جستجوی علت، اولویت داده شود. بودجهای که برای اطمینان، از دسترسی هر فرد در این طیف، به تمام منابع لازم (از جمله متخصصان پزشکی مانند روانپزشکان) مورد نیاز برای پیشرفت، کانالیزه میشود، ممکن است در واقع به بهبود کیفیت زندگی، برای همه افراد در طیف، کمک کند.