شیوه های تحلیل رفتار کاربردی (ABA) را می توان در عادات روزمره خانوادگی برای بهبود کیفیت زندگی کودکان با اختلال طیف اتیسم بهکار برد.
تحقیقات اثبات کردهاند که مداخلات تحلیل رفتار کاربردی (ABA) به شدت برای کودکان با اختلال طیف اتیسم موثر هستند و مهارتهای آنها را افزایش داده و مشکلات رفتاریشان را کاهش میدهند (مرکز ملی اتیسم، 2015). ABA از راههای مختلف قابل استفاده است، اما شیوه ارائه آن معمولا از طریق درمان فشرده 1:1 است، که به عنوان گزینه اصلی، شناخته میشود. مقاله حاضر نشان خواهد داد که چطور میتوان ABA را در عادات روزمره خانوادگی برای بهبود کیفیت زندگی خانوادهها و کودکان بهکار برد.
مشکلات انجام مداخله
از مزیتهای درمان فشرده 1:1 این است که باعث میشود رفتار به سرعت در شرایط کنترل شده تغییر کند. با این حال میتواند برای برخی کودکان و خانوادهها مشکلاتی را هم به همراه داشته باشد. اول از همه اینکه مهارتهایی که ایجاد میشود گاهی با شرایط سازگار نیستند. مثلا، کودک شاید برخی روشهای حل مسئله یا کلمات را یاد بگیرد که دیگر کودکان معمولا استفاده نمیکنند و همین عامل او را از دیگر همسنوسالانش جدا میکند. دوم اینکه برخی کودکان در برابر شرکت کردن در جلسات یادگیری تکراری مقاومت میکنند که منجر به افزایش مشکلات رفتاری آنها میشود. سوم اینکه تاثیر درمان فشرده 1:1 شاید قابل تعمیم به زمان، افراد، و دیگر شرایط نباشد و کودک تنها در مقابل درمانگرش عملکرد خوبی از خود نشان دهد. در نهایت وقتی درمان ABA به طور ضعیفی طراحی شود، ممکن است با عادات ارزشمند خانوادگی تداخل پیدا کند. والدین در آن حالت باید دوباره فعالیتهای روزانه را برنامهریزی کنند تا با برنامههای تخصصی همسو شوند. به همین دلایل درمان ABA میتواند گاهی بجای حل مسئله موجب افزایش استرس شود.
ضرورت دارد تا والدین استراتژیهای ABA را بفهمند و بتوانند آنها را در عادات معمول خانواده بگنجانند. این رویکرد میتواند تعاملات و فعالیتهای روزانه را بهبود بخشیده و کیفیت زندگی خانواده را بالا ببرد. برنامههای مداخلات اولیه و حمایت از خانواده در حال حاضر بر همسویی اهداف با ارزشها و نیازهای خانواده تاکید دارند و به دنبال توانمندسازی والدین و دیگر مراقبان هستند و با تمرکز روی استراتژیهایی که میتوانند به راحتی در بسترهای طبیعی حفظ شوند تمرکز میکنند. پژوهشی تازه درباره ABA با توجه به عادات با نام «پشتیبانی از رفتار مثبت» شناخته میشود و گزینههایی عالی برای جایگزینی درمان مستقیم فشرده ارائه میکند.
فرآیند مداخله مبتنی بر عادات
در ادامهی مقاله توضیح میدهیم که چطور ABA میتواند در عادات خانوادگی بهکار رود و مثالی هم درباره بازی با خواهر یا برادر ارائه میدهیم. این فرآیند شامل شناسایی اهداف، ارزیابی فرآیندها، طراحی استراتژیها، کاربست برنامه و نظارت بر پیامدها میشود.
شناسایی اهداف
فرآیند ABA با شناسایی اهداف کودک و خانواده آغاز میشود. تلاش میشود شیوههایی را مد نظر قرار دهد که کیفیت زندگی کودک را بهبود داده و روی عادات خانواده که قرار است بهتر شوند تمرکز کند. شاید خانواده تصمیم بگیرد آماده شدن برای شروع روز، بهداشت، خوراک، بازی با همالان یا خواهر/برادر و یا شرکت در فعالیتهای فوقبرنامه را به عنوان هدف انتخاب کند. اهداف و مداخلات خاص شامل مهارتهای ایجاد و رفتارهایی که باید کاهش داده شوند بر اساس عادات و اهداف مطلوب انتخاب میشوند.
مثال: سارا بیش از هرچیز خواهان آن است که کیانا و ملیکا بتوانند باهم به خوبی بازی کنند تا او بتواند کمی زمان برای خودش داشته باشد و بچهها هم بتوانند از مصاحبت با فردی دیگر لذت ببرند. متاسفانه زمان بازی بخاطر لجبازیهای کیانا معمولا کوتاه است. اهداف سارا برای کودکانش این است که بتوانند اسباببازیهایشان را برای حداقل 45 دقیقه باهم به اشتراک بگذارند، بدون اینکه کیانا جیغ بزند، چیز پرت کند یا خواهرش را بزند.
ارزیابی فرآیندها
وقتی اهداف روشن شدند، سنجش انجام میشود تا الگوهایی که میتواند رفتار کودک را در برنامه روزانه تحت تاثیر قرار دهد ارزیابی شود. ما به طور خاص میخواهیم بدانیم قبل از رفتار کودک چه رخ میدهد (مثلا چه کسی هست، چه زمانی و کجا اتفاق میافتد، چه توقع میرود، چه رخ میدهد.) ما همچنین میخواهیم بدانیم که کودک با رفتارش به چه هدفی میرسد یا از چه چیزی اجتناب میکند؛ توجه، اشیا، فعالیت یا استراحت . این اطلاعات با مصاحبه و مشاهده از خانواده کسب میشود.
مثال: با مشاهدهی زمان بازی دو خواهر، مشخص شد که مربی کیانا به سارا کمک کرده تا برخی شرایط مربوط به رفتارش را مشخص کند. آنها متوجه شدند که کیانا وقتی قوانین بازی مشخص است و وقتی فضای شخصی خودش را دارد، در بازی همراهی میکند. او با اسباببازیها و بازیهای جدید، یا زمان خستگی یا گرسنگی بیشتر از سایر مواقع اذیت میکرد. سارا خیلی راحت میتوانست وقتی کودکان راحت باهم کنار میآمدند عقب بکشد.
طراحی استراتژیها
استفاده از الگوهایی از ارزیابی به ما کمک میکند تا استراتژیهایی را طراحی کنیم که 1. میتواند رفتار کودک را بهتر کند و 2. با سبک زندگی خانواده سازگاری داشته باشد.
استراتژیهای فعال شامل جلوگیری از رفتار مشکلزا با بازسازی محیط یا ایجاد توقعات میشوند. استراتژیهای آموزشی روی ایجاد مهارتهایی تمرکز دارند که کودک میتواند استفاده کند و با رفتار چالشیاش جایگزین کرده و در عادات مشارکت موفقیتآمیزتری داشته باشد و استراتژیهای مدیریت هم روی پیامدها تمرکز دارند، بخصوص رفتار مثبت را تقویت کرده و آن را از رفتار مشکلزا جدا میکند.
مثال: با توجه به الگوها، این استراتژیها برای کیانا و خانواده بهکار برده شد.
استراتژیهای فعال | استراتژیهای آموزشی | استراتژیهای مدیریت |
· سازماندهی فضاهای بازی برای ایجاد فضای بیشتر، همچون فضای استراحت از کار
· ایجاد فهرستی از قوانین بازی با استفاده از تصاویر · طراحی برنامه برای اشتراکگذاری اسباببازی (چه کسی چه میگیرد، برای چه مدت زمانی) · فراهم کردن خوراکی/غذا پیش از بازی و برنامهریزی زمان بازی وقتی تریستان خوب استراحت کرده |
· آموزش به تریستان برای استفاده از تصاویر یا نقاشی چیزهایی که میخواهد
· آموزش تریستان برای به اشتراک گذاشتن اسباببازیها، نوبت گرفتن یا زمان گذاشتن · آموزش مراجعه به والدین در کودکان هنگام ناراحتی (برای تریستان با علامت کمک) · آموزش امیلی به تشویق تریستان با استفاده از کلمات خودش |
· وقتی کودکان دارند باهم بازی میکنند وارد شود، رفتار مثبت تشویق شود
· بعد از هر 10 دقیقه اسباببازیها جابهجا میشود تا تازگی حفظ گردد · اسباببازیهایی که کودکان سرشان دعوا میکنند خارج شوند · مکالمات مربوط به مشکلات رفتاری محدود شوند، در حالی که همچنان امنیت کودکان حفظ گردد |
کاربست برنامه
وقتی استراتژیها طراحی شدند، باید به دقت نحوه اجرا و حفظ آنها برنامهریزی شود. اگر مهارتهای کودکان بدون فعالیت بیشتر ایجاد نشد، میتوان از دورههای بیشتر استفاده کرد (مثل تمرین کیانا با استفاده از سرنخهای تصویری در صورت وجود درخواست) و همزمان از عادات هم پشتیبانی شود. حقیقتا تاکید روی آموزش-بازطراحی محیط، تشویق مهارتها، و پاداش به کودکان بخاطر موفقیتها و استقلال بیشتر است.
مثال: برای جامه عمل پوشاندن به برنامه زمان بازی کیانا، متخصص رفتاری به سارا کمک کرد تا اتاق خانوادگی و اتاق خواب کودکان را دوباره بچینند. آنها اسباببازیها را داخل سطلهای پلاستیکی گذاشتند تا همه قطعات در یک جعبه باشد. آنها یک زمانسنج گرفتند و با استفاده از تصاویر، قوانینی برای باهم بازی کردن کودکان وضع کردند. آنها از فعالیتهای محبوب کیانا کارتهای تصویری درست کردند. آنها پنج تا از فعالیتهای مورد علاقه بچهها را انتخاب کردند و مراحل هرکدام را با خود بچهها مرور و تمرین کردند. آنها برنامه را با مادربزرگ که معمولا از کودکان مراقبت میکند، هماهنگ کردند. متخصص رفتاری برخی از استراتژیها را اول مدلسازی کرد، اما سپس سریع خودش را کنار کشید و تنها پشتیبانی و بازخورد ارائه کرد.
نظارت بر پیامدها
باید هر رفتار کودک که بهتر میشود را مشخصا دنبال کنید و مطمئن شوید که مهارتها در حال افزایش، رفتارهای مشکلزا در حال کاهش و دیگر اهداف هم در حال دستیابیاند. خانوادهها با اطلاعات هدفمند بیشتر آماده بررسی جنبههایی از برنامه هستند که جوابگو نبودهاند و میتوانند موفقیتهایشان را هم جشن بگیرند. نظارت توسط متخصصین رفتاری و دیگر متخصصان شاید کمی پیچیده باشد (همچون ضبط هر لحظهای که رفتاری رخ میدهد)، اما نظارت بر فرآیند شاید در زندگی خانواده سادهتر باشد.
مثال: سارا برای نظارت بر برنامه و پیامدهایش تصمیم گرفت ثبت کند که کودکانش هر روز چقدر میتوانستند باهم بازی کنند (بدون دعوا). او زمانها را روی تقویم ثبت کرد. همچنین ثبت کرد که کیانا تا چه حد به هرکدام از قوانین بازی احترام میگذارد و از علامت صورت لبخند (برای خوب)، خنثی (بدون مشکل)، و ناراحت (ضعیف) استفاده کرد. او هر هفته این دادهها را با اعضای خانواده و متخصص رفتاری بررسی میکرد.
کیانا در ابتدا تنها میتوانست بین 5 تا 10 دقیقه به آرامی با ملیکا بازی کند. این زمان با استفاده از برنامه به مرور به یک ساعت افزایش یافت و اکثر قوانین هم رعایت میشدند.
هدف نهایی برنامه ABA نه تنها بهبود رفتار، بلکه زندگی کودکان و خانوادههایشان است. ما میتوانیم با تمرکز روی عادات روزانه ارزشمند و طراحی استراتژیهایی که با بستر زندگی خانواده همخوانی دارند، به این هدف دست پیدا کنیم.
